(روزنامه ايران ـ 1394/12/19 ـ شماره 6171 ـ صفحه 10)
* تلاش برخی از مقام های اقلیم کردستان عراق برای دستیابی به استقلال دغدغههایی را ایجاد کرده است. آیا این امر بیمهایی را متوجه ایران میکند؟
** من چندان نگران تأثیر این موضوع نیستم. البته معتقدم بعید است این اتفاق بیفتد و مردم کردستان به این رفراندوم رأی بدهند. این امر به نفع آنان نخواهد بود، زیرا کردها هم اکنون عملاً از مزایای استقلال برخوردار هستند، در عین اینکه از مزایای دولت مرکزی هم بهره مند میشوند. حال چرا باید استقلال را انتخاب کنند؟ این حرکت، حداقل در شرایط فعلی به نفع مردم کردستان عراق نیست و کردستان عراق، در صورت دستیابی به استقلال، دردسرهای جدی برای خود ایجاد میکند و بیش از همه، زندگی مردم به شدت سخت و دشوار میشود. البته همان طور که گفتم، اگر در یک شرایط عادی رفراندوم برگزار شود، بعید میدانم اکثریت مردم کردستان عراق به استقلال و جدایی رأی بدهند. با وجود این، اگر استقلال رأی بیاورد، ما برای خودمان نگران نیستیم، زیرا امنیت خود را با مؤلفههای دیگر تعریف کرده و میشناسیم و تأمین میکنیم، مؤلفه امنیت ما وابستگی صد درصد به تحولات خارجی ندارد. امنیت ما، درون زاست، اما از این کار یعنی استقلال کردهای عراق هم استقبال نمی کنیم. چون معتقدم به ضرر مردم کُرد است و از این اتفاق که به نظر غیرممکن میرسد، هم کُردهای کردستان عراق زیان میبینند، هم کُردهای ایران و هم کُردهای ترکیه. شرایط کنونی بدترین زمان ممکن برای چنین تصمیمی است.
* استقلال، یک خواسته بعضی از گروه های کرد در سوریه و عراق بوده و حالا با شرایط منطقه و ضعف دولتهای این دو کشور لابد فکر کردهاند که زمان این کار فرا رسیده است؟
** باید به موضوع از زاویه دیگری نگاه کنیم. اساساً اکنون همه دولتها تلاش میکنند از اختیارات خود به نفع مردم صرفنظر کنند. مثلاً در اروپا، دولتهای مستقل تلاش کرده اند از بخش زیادی از مسئولیتهای خود صرف نظر کنند و محدودیتهای مرزی و اقتدار مرکزی را بردارند. در ایران نیز دولت سعی میکند با دادن اختیارات به استانها منافع و فرصتهای دیگری برای خود ایجاد کند. این یک روند کلی جهانی است که دولتها تلاش دارند هرچه بیشتر، از تصمیم گیری و تمرکز قدرت در خود، به نفع مردم فاصله بگیرند. فاصله گرفتن از جهان و حصار محکمی دور خود درست کردن، مانند مدل کره شمالی، چیزی نیست که امروز خریداری داشته باشد. لااقل این حصار، ارزشی که در قرن گذشته داشته را از دست داده و این، چیزی نیست که ملتها به دنبال آن باشند. ملتها در عصر کنونی به دنبال رفاه، آزادی، عدالت و توسعه هستند. سؤال این است؛ این ارزشها برای مردم کُرد، با عراق قابل تأمین تر است یا مستقل بودن؟ قطعاً وضعیت موجود برایشان بهتر و مطلوبتر است. در اینجا میخواهم روی این مطلب متمرکز شوم که دولت، دیگر هدف نیست، بلکه وسیله است، دولت مستقل کُرد، چه خیر و برکتی برای مردمانش خواهد داشت؟ از این رو، معتقدم که جدایی از عراق برای مردم کردستان، قطعاً زیانآور است و مشکلاتی به وجود خواهد آورد که تا سالها حل نخواهد شد. این درحالی است که اکنون هم از مزایای دولت مرکزی عراق بهرهمند است و هم از مزیتهای دولت مستقل. پس از استقلال، تازه دردسرهای جدی برای تعیین مرز و مسائل حقوقی و دعواهایی از این دست آغاز میشود، بویژه اینکه با ترکیه یا ارمنستان، روسیه و سایر کشورهای منطقه مشکل خواهند داشت. راهی هم به مناطق آزاد و دریا ندارند. کمترین مشکل خود را با ایران خواهند داشت. دولت مستقل کُرد هم با همه عربها باید درگیر شود و هم با همه ترکها، یعنی از آناتولی تا مرز چین، کشورهایی که یک نگاهشان به استانبول است. اما چون کُردها اصالتاً ایرانی هستند، ما از این بابت نگران نیستم و اگر این اتفاق بیفتد، این کُردها خواهند بود که آسیب میبیند.
* شما اخیراً در گفتوگویی که بازتابهای زیادی هم داشت، اشاره کردید که حمله به سفارت عربستان را به عنوان یک بحرانآفرینی پسابرجام پیشبینی کردهاید. پیشبینی شما ناشی از چه واقعیتهایی بود؟ اگر در انتخابات حامیان دولت پیروز شوند و در مجلس اکثریت را داشته باشند، باز هم چالش و مانعتراشی خواهد شد یا خیر؟
** امیدوارم که پیشبینی ما درست از کار درنیاید. درباره سفارت گفتم که حتماً این اتفاق میافتد. با وزارت خارجه تماس گرفتم و گفتم که مراقب باشید تا سفارت عربستان را اشغال نکنند. برای از این به بعد هم به شدت نگران هستم. البته ترکیب مجلس دهم هم مهم است. اگر مجلس دهم، حامی دولت باشد و اعتدالگرایان و اصلاحطلبان قدرت بیشتری داشته باشند و تعداد افراد ماجراجو و تند کمتر باشند، امکان مسأله سازی در داخل، کمتر میشود، البته نه اینکه بطور کامل از بین میرود. ولی در هر صورت، پس از برجام، مدام برای دولت، مسأله سازی و بحران سازی میشود تا نتواند «برجام 2» را اجرا کند. «برجام 2»، ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد. از نظر اقتصادی، کاسبی خیلیها تعطیل میشود، قاچاق و دورزدنها تعطیل و متوقف و خیلیها منافع شان به خطر میافتد. وقتی که شفافسازی شود و دولت بخواهد یک اقتصاد سالم برقرار کند، کسانی که از طریق اقتصاد و شرایط ناسالم اقتصادی به منافعی دست مییافتند، متضرر میشوند. در این صورت،آنان قطعاً آرام نمی نشینند و بحرانسازی میکنند. در حوزه سیاسی نیز امیدواریم مجلس آینده به گونهای باشد که بحرانها را مهار کند. اما در هر صورت، به بهانههای فرهنگی دولت مدام تحت فشار قرار میگیرد تا دولت در حوزه فرهنگی هیچ اقدامی نکرده و تحولی صورت ندهد. در این شرایط اگر مجلس همراه دولت نباشد، تمام اقدامات سیاسی دولت زیر سؤال میرود، اقداماتی که عمدتاً در ترکیب یک دولت همگن مقتدر و همراه با رئیس جمهوری تجلی پیدا میکند. اما اگر مجلس همراه باشد، رئیس جمهوری میتواند دولتی قوی تشکیل دهد. همراهان قوی داشته باشد. بخشی از «برجام 2» اینهاست، همان گونه که «برجام یک» ما را با دنیا آشتی داد، «برجام 2» نیز در داخل یک آشتی ملی برقرار میکند، یک پیوند عمومی، یک همسویی و انسجام ملی به وجود میآید. عاملان اصلی شکاف در انسجام ملی، گروههای تندرو هستند.
*بحث این است که درباره «برجام2» برنامه عملیاتی تدوین شده است؟ آیا در دولت گفتوگوهای جدی شده یا خیر؟
** به ترکیب مجلس بستگی دارد، ضمن اینکه حتماً صحبت شده و میشود. وقتی رئیس جمهوری از «برجام 2» سخن میگوید، باید توجه کرد که این نخستین بار نیست که این حرف گفته میشود و لابد قبلاً در دولت، درباره این موضوع بحث و گفتوگو شده است. کلیات «برجام 2» نیز همان چیزهایی است که رئیس جمهوری گفته است.
* پس میتوان یکی از اهداف «برجام 2» را ترمیم زخمهای 88 هم دانست؟
** در صورت تحقق برجام 2 یک انسجام ملی، پیوند و آشتی ملی ایجاد خواهد شد که محصول «برجام 2» خواهد بود. بسیاری از نابسامانیها و مشکلات گذشته به فراموشی سپرده میشود. چطور اکنون گفته میشود که ساختن بمب اتم از سوی ایران توهم بوده و اصلاً چنین چیزی نبوده است، در «برجام 2» نیز نگاه همین خواهد بود که روشن شود، اکثریت ملت ایران توطئهگر نیستند، اکثریت ملت ایران فتنهگر نیستند، اکثریت ملت ایران مخالف جمهوری اسلامی نیستند، اکثریت ملت ایران مخالف رهبری نیستند، ملت ایران با جمهوری اسلامی هستند، ملت ایران با دولت هستند، ملت ایران با اسلام هستند. گروههای تندرو، فقط خودشان را تبلیغ کردند و اکثریت مردم و نخبگان و نمایندگان واقعی مردم را به حاشیه راندند. با انتخابات 92 باید 8 سال دولت احمدینژاد را که هم با جهان درگیر بود و هم در داخل مشکلات فراوانی ایجاد کرده بود را به عنوان یک حادثه تاریخی فراموش کنیم و بار دیگر به ارزشهای اسلامی ایرانی خود برگردیم. انتخابات این ظرفیت را دارد که این مسأله را حل کرده و کشور را به سمت آرامش و امنیت و توسعه و پیشرفت، رهنمون سازد.
* اما باز هم طردها و تلاشهای افراطی ها ادامه دارد، چنان که دیدیم در انتخابات، فهرست آیتالله هاشمی رفسنجانی برای خبرگان، فهرست انگلیسی نامیده شده است!
** حل این امر زمان میبرد، زیرا برخی نگرانیها خیلی ریشهدار است. بخشی از این نگرانیها به قبل از 88 بازمیگردد و بعضی از آنها هم ناشی از حوادث 88 و اشتباهاتی است که همه مرتکب شدند، اشتباهاتی که همه گروهها، هرکدام به نحوی و به سهم خود انجام دادند. اخیراً آقای علی لاریجانی گفت که میشد ظرف یک هفته مشکل 88 را حل کرد. واقعاً هم همین است و نباید همه تقصیرها را به گردن تنها دولت وقت انداخت. همه در مسأله 88 اشتباه کردند، اصلاحطلبان اشتباه کردند، ضمن اینکه گروههای افراطی میداندار شدند.
اگر رقابت اصلی بین دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا باشد، ما کمترین مشکل را خواهیم داشت، اما اگر گروههای افراطی میداندار باشند، اصلاحطلبان و اصولگرایان به حاشیه میروند. این دو گروه نه از بین رفتنی هستند و نه به مصلحت هست که تضعیف بشوند. اما گروههای افراطی نابودی هر دو تا را میخواهند. احمدینژاد بیشترین ضربه را به اصولگرایان زد، ضربهای که از نظر سیاسی قابل جبران نیست و اصولگرایان باید سالها هزینه او را بدهند. اتفاقات سال 88، اشتباهی بود که هر دو جریان مرتکب شدند و به گونهای عمل کردند که فرصت به دست افراد تندرو افتاد. باید ساختار و سازو کار رقابت بین دو جریان به گونهای طراحی شود که کمترین فرصت برای گروههای افراطی نباشد.
* با این سؤال، گفتوگو را به پایان میبریم که از نظر شما برجام 2 فقط در سطح نخبگان است یا سطوح مختلفی دارد؟
** مردم که با هم مشکلی ندارند. اختلاف که میان مردم نیست، همه در سطح نخبگان است و این نخبگان هستند که باید با نگاه به خواست مردم و امنیت و منافع ملی، تصمیمات درست گرفته و درصدد حل سریعتر مشکلات مردم و جامعه باشند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/120988
ش.د9406013